رقابت اقتصادی آمریکا و چین با دو فلسفه متضاد، یکی بر قدرت نرم و مالی و دیگری بر زیرساختها و تولیدات فیزیکی، در حال شکلدهی به قرن بیست و یکم است. این رقابت بر اقتصاد جهانی و سیاستهای بینالمللی تأثیرگذار خواهد بود.
به نقل از خبرگزاری اقتصاد آنلاین، در قلب وال استریت، جایی که نور آبی مانیتورها بر فضای اتاق معاملاتی حکمفرماست، اعداد و ارقام با سرعتی شگفتانگیز در حال تغییر و تحولاند. در اینجا، مفهوم ارزش به شکلی انتزاعی و در قالب نوسانات لحظهای قیمت سهام، بازده سهماهه و الگوریتمهای پیچیده تعریف میشود. این مرکز مالی ایالات متحده، جایی است که ثروت با یک کلیک ماوس به وجود میآید یا از بین میرود، و این خود نمادی از قدرت نرم اقتصادی است که آمریکا بر جهان اعمال میکند.
در سوی دیگر جهان، در بندر کوچک چانکای پرو، جرثقیلهای عظیمالجثه چینی در حال بارگیری و تخلیه کانتینرها از کشتیهای بزرگاند. اینجا، ارزش به صورت ملموس و فیزیکی تعریف میشود: بتن، فولاد و لجستیک. این بندر ۳.۵ میلیارد دلاری، که به منظور دور زدن کانال پاناما و ایجاد مسیر تجاری مستقیم بین آمریکای جنوبی و شانگهای طراحی شده، به واقعیت جدیدی بر روی نقشه جهان تبدیل شده است. این پروژهها نشاندهنده قدرت سخت چین در عرصه جهانی هستند، جایی که زیرساختها و مهندسی نقش کلیدی در توسعه اقتصادی ایفا میکنند.
این دو صحنه، بیش از آنکه صرفاً تصاویری از اقتصاد جهانی باشند، نمایانگر دو فلسفه اقتصادی متضاد هستند که در حال شکلدهی به قرن بیست و یکماند. رقابت واقعی میان ایالات متحده و چین، نه تنها در عرصه ناوهای هواپیمابر یا تعرفههای تجاری، بلکه در نحوه تعریف و ایجاد ارزش اقتصادی است. در حالی که آمریکا بر قدرت نرم و مالی خود تکیه دارد، چین با تمرکز بر زیرساختها و تولیدات فیزیکی، مسیر خود را به سوی قدرت اقتصادی جهانی هموار میکند.
با توجه به روندهای کنونی، پیشبینی میشود که این دو قدرت اقتصادی همچنان به رقابت خود ادامه دهند و هر یک به روش خود به شکلدهی به اقتصاد جهانی بپردازند. در نهایت، این رقابت نه تنها بر اقتصاد جهانی، بلکه بر سیاستهای بینالمللی و روابط قدرت در سطح جهانی تأثیرگذار خواهد بود. در این میان، تحلیلگران اقتصادی باید به دقت این تحولات را زیر نظر داشته باشند تا بتوانند به درک بهتری از تحولات آینده دست یابند.
