تحلیل عمیق جنگ روانی: نگاهی به استراتژی‌های نرم در برابر قدرت‌های بزرگ

به نقل از خبرگزاری اقتصاد نیوز، در دنیای پیچیده و پرچالش امروز، جنگ روانی به‌عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند در عرصه بین‌المللی شناخته می‌شود. عطاءالله مهاجرانی در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته و بر اهمیت درک و مقابله با این نوع جنگ تأکید کرده است. او بیان می‌کند که یکی از اصول بنیادین جنگ روانی، القای حس ناتوانی به کشورها و ملت‌هاست. این مفهوم به‌طور مداوم توسط قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه ایالات متحده، به‌کار گرفته می‌شود تا کشورها را به پذیرش برتری نظامی و اقتصادی خود وادار کنند. در این میان، تأکید بر توانایی‌ها و قابلیت‌های داخلی به‌عنوان یک راهبرد مقابله‌ای مطرح می‌شود.

در تحلیل مهاجرانی، این دوگانه به‌وضوح در سیاست‌های ایالات متحده نسبت به ایران قابل مشاهده است. از یک سو، سخنان ترامپ در مدح فرهنگ و تمدن ایران و از سوی دیگر، تهدیدات مکرر به جنگ و ویرانی به‌منظور جلوگیری از توسعه توانایی‌های هسته‌ای و موشکی ایران، نمونه‌ای از این استراتژی است. این رویکرد دوگانه، به‌ویژه در شرایطی که برخی تحلیل‌گران با پوشش عقلانیت‌نما، ایستادگی در برابر آمریکا را غیرممکن می‌دانند، به‌خوبی نمایانگر پیچیدگی‌های جنگ روانی است.

مهاجرانی با اشاره به تجربه‌های تاریخی، به‌ویژه جنگ خلیج فارس و نقش ژنرال نورمن شوارتسکف، به اهمیت درک و تحلیل دقیق این نوع جنگ اشاره می‌کند. او معتقد است که برای مقابله مؤثر با جنگ روانی، لازم است کشورها نه‌تنها به توانمندی‌های نظامی و اقتصادی خود تکیه کنند، بلکه باید به‌طور جدی به تقویت هویت ملی و اعتماد به نفس عمومی بپردازند. این امر می‌تواند به‌عنوان یک سپر دفاعی در برابر فشارهای خارجی عمل کند.

در پایان، مهاجرانی تأکید می‌کند که درک عمیق از جنگ روانی و اتخاذ راهبردهای مناسب برای مقابله با آن، نه‌تنها از منظر اقتصادی و سیاسی، بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز حائز اهمیت است. کشورها باید با تقویت زیرساخت‌های داخلی و افزایش آگاهی عمومی، به‌طور فعالانه در برابر این نوع تهدیدات ایستادگی کنند. این استراتژی نه‌تنها می‌تواند به حفظ استقلال و امنیت ملی کمک کند، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز توسعه پایدار و پیشرفت اجتماعی باشد.