عصر اقتدارگرایی: توهم قدرت یا واقعیت شکننده؟

جهان وارد دورهای از اقتدارگرایی مدرن شده که دموکراسیها را به عقبنشینی واداشته است. حکومتهای اقتدارگرا با هزینههای سنگین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجهاند که میتواند به ناپایداری آنها منجر شود. فشارهای داخلی و بینالمللی برای اصلاحات دموکراتیک ادامه دارد.
به نقل از خبرگزاری جهان صنعت نیوز، در سالهای اخیر، تحلیلهای سیاسی و رسانهای بهطور گستردهای بر این باور بودهاند که جهان وارد دورهای از اقتدارگرایی مدرن شده است، دورهای که در آن دموکراسیها به عقبنشینی وادار شدهاند. اما نگاهی دقیقتر به سازوکارهای درونی حکومتهای اقتدارگرا نشان میدهد که این نظامها، هرچند در ظاهر قدرتمند و باثبات به نظر میرسند، در واقع بر پایههایی شکننده و پرهزینه استوارند. این تناقض میان ظاهر و واقعیت، پرسشهای مهمی را درباره آینده سیاسی و اقتصادی جهان مطرح میکند.
در گذشتهای نهچندان دور، بسیاری از کشورهایی که تحت لوای حکومتهای اقتدارگرای کمونیستی قرار داشتند، بهتدریج به سوی نظامهای دموکراتیک حرکت کردند. حتی در کشورهایی که این گذار کامل نشد، اعتراضات گستردهای علیه انتخابات مهندسیشده و فساد شکل گرفت. این اعتراضات، که اغلب با آرزوی پیوستن به ارزشهای لیبرال همراه بود، نشاندهنده تمایل عمومی به تغییر و بهبود شرایط حکمرانی بود. در همین حال، تجارت آزاد بهعنوان ابزاری برای صلح و همگرایی جهانی مطرح شد و نظریه صلح دموکراتیک جان تازهای گرفت، تقویتی که نشاندهنده امید به گسترش دموکراسی بود.
با وجود این تحولات، باید به این نکته توجه داشت که حکومتهای اقتدارگرا برای حفظ ظاهر قدرت و ثبات، هزینههای هنگفتی را متحمل میشوند. این هزینهها نهتنها اقتصادی، بلکه اجتماعی و سیاسی نیز هستند و میتوانند در بلندمدت به ناپایداری این نظامها منجر شوند. از سوی دیگر، فشارهای بینالمللی و داخلی برای اصلاحات دموکراتیک همچنان ادامه دارد و میتواند به تغییرات عمدهای در ساختارهای اقتدارگرا منجر شود.
در نهایت، اگرچه مسیر تاریخ بهسوی گسترش دموکراسی پیچیده و پرچالش است، اما شواهد نشان میدهد که این روند همچنان ادامه دارد. با توجه به فشارهای اقتصادی و اجتماعی که بر حکومتهای اقتدارگرا وارد میشود، احتمالاً شاهد تغییرات اساسی در این نظامها خواهیم بود. این تغییرات میتواند به تقویت دموکراسی و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی در سطح جهانی منجر شود.




