نسل زد و تحول در تعریف شغل و هویت سازمانی

نسل زد به عنوان نیروی محرکه اصلی بازار کار، به دنبال شغلی با معنا و تاثیرگذاری است که بخشی از هویت فردیشان باشد. این نسل به سازمانهایی اعتماد میکند که میان گفتار و عملشان همخوانی وجود دارد. شرکتها باید استراتژیهای خود را برای پاسخگویی به نیازهای معنوی و اجتماعی این نسل بازنگری کنند.
به نقل از خبرگزاری دنیای اقتصاد، نسل زد، که از اواخر دهه ۱۳۷۰ خورشیدی پا به عرصه وجود گذاشته است، اکنون به تدریج به نیروی محرکه اصلی بازار کار تبدیل میشود. این نسل، برخلاف پیشینیان خود، نه تنها به لحاظ سن و مهارت بلکه در نگاه به کار، معنا و رهبری سازمانی نیز تفاوتهای چشمگیری دارد. برای نسلهای گذشته، شغل بیشتر به عنوان نمادی از امنیت تلقی میشد. اما برای نسل زد، شغل بخشی از هویت فردی است و آنان به دنبال شغلی هستند که بتواند تعریف کند که چه کسی هستند. این تغییر نگرش، مدلهای سنتی مدیریت منابع انسانی را به چالش کشیده است.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد از اعضای نسل زد در پاسخ به پرسشهای شغلی، خواستار کاری هستند که به آنان حس معنا و تاثیرگذاری بدهد. برای این نسل، میزان اثرگذاری بر جامعه و محیط اطراف از عنوان شغلی یا مزایای مالی اهمیت بیشتری دارد. در حالی که در گذشته، ماموریت شرکتها بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت، برای نسل زد، ماموریت سازمانی به عنوان معیاری واقعی برای قضاوت در مورد سازمان تلقی میشود. اگر بین گفته و عمل فاصلهای باشد، اعتماد به سرعت از بین میرود.
این تغییرات نشاندهنده تحولی اساسی در بازار کار و نحوه مدیریت منابع انسانی است. شرکتها باید به این واقعیت توجه کنند که نسل زد به دنبال معنا و تاثیرگذاری است و این امر نیازمند تغییرات اساسی در رویکردهای مدیریتی و سازمانی است. این نسل به سازمانهایی اعتماد میکند که میان گفتار و عملشان همخوانی وجود دارد و ماموریتهای سازمانی را به عنوان بخشی از هویت خود میپذیرند.
در نتیجه، شرکتها باید به بازنگری در استراتژیهای خود بپردازند و به دنبال ایجاد محیطهای کاری باشند که نه تنها به نیازهای مالی بلکه به نیازهای معنوی و اجتماعی نسل زد نیز پاسخگو باشد. این تغییرات میتواند به سازمانها کمک کند تا از پتانسیل این نسل بهرهبرداری کنند و در عین حال، به رشد و توسعه پایدار دست یابند.




