سرمایهگذاری در ایران با چالشهای جدی مواجه است؛ بیثباتی در بورس و موانع قانونی برای فینتکها، اعتماد عمومی را تضعیف کرده و سرمایهها به بازارهای دیگر مهاجرت کردهاند. با این حال، امید به بهبود با برنامهریزی دقیق و شفافیت وجود دارد.
به نقل از خبرگزاری عصر اقتصاد، در دهه گذشته، سرمایهگذاری در ایران با چالشهای فراوانی مواجه بوده است. بازار بورس که روزی قرار بود به عنوان موتور محرک تأمین مالی عمل کند، اکنون تحت تأثیر تصمیمات ناگهانی و مقررات بیثبات قرار گرفته است. بانکها نیز در مواجهه با حجم عظیمی از دادهها و ابزارهای منسوخشده، همچنان به روشهای قرن گذشته پایبند ماندهاند. در دنیای دیجیتال، فناوری مالی با موانع قانونی روبروست و فینتکها در حصار بوروکراسی بانکی گرفتار آمدهاند، جایی که نوآوری جای خود را به احتیاطهای اداری داده است.
این وضعیت، نه تنها باعث رکود سرمایهگذاری شده، بلکه اعتماد عمومی را نیز به شدت تضعیف کرده است. مهاجرت سرمایه از بورس به بازارهای طلا، ارز و ارزهای دیجیتال، نشانهای آشکار از بیاعتمادی نهادی است که اقتصاددانان آن را به سلطه سیاسی بر پول نسبت میدهند. دولت همچنان نقدینگی را به عنوان یک عنصر ترازنامهای میبیند و نه نمادی از اعتماد عمومی. در غیاب سیاستهای ارزی شفاف، بازارها به عرصهای برای سفتهبازی تبدیل شدهاند و سرمایهگذاران خصوصی با هر طلوع خورشید، از ارزش ریال بیمناک هستند.
با این حال، در دل این بحران، نشانههایی از امید به چشم میخورد. اگر Kish Invex بتواند از مرحله نمایش به عرصه تصمیمسازی وارد شود و دبیرخانهای برای ارزیابی اجرای تفاهمنامهها تشکیل گردد، شاید بتوان شاهد تحولی در این بنبست اقتصادی بود. این اقدامات میتوانند به بازگشت اعتماد عمومی و تحریک سرمایهگذاری منجر شوند، به شرط آنکه با برنامهریزی دقیق و شفافیت همراه باشند.
در نهایت، برای خروج از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و هماهنگ است که بتواند از طریق اصلاحات ساختاری و تقویت اعتماد عمومی، سرمایهگذاری را به مسیر رشد بازگرداند. با توجه به شرایط فعلی، اتخاذ سیاستهای مالی و اقتصادی پایدار و شفاف میتواند به عنوان کلیدی برای بازگشت سرمایه و رونق اقتصادی عمل کند.
