«چالش هرمز؛ واقعیتهای اقتصادی پشت پرده تنشهای خلیج فارس»

درگیری ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و نگرانی از افزایش قیمت نفت، باعث شد آمریکا از ورود به جنگ مستقیم اجتناب کند. اختلافات در کابینه اسرائیل و نگرانی از پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی، بر تصمیمگیریها تأثیر گذاشت و بر اهمیت تنگه هرمز تأکید شد.
به نقل از خبرگزاری اقتصاد آنلاین، در پی جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، پرسشهای مهمی پیرامون چرایی پایان زودهنگام این درگیری و اجتناب ایالات متحده از اتخاذ رویکردی قاطع علیه تهران مطرح شده است. بررسی تحولات روزانه این جنگ نشان میدهد که از روز چهارم، اختلافاتی در کابینه امنیتی اسرائیل درباره نحوه خاتمه عملیات بروز کرده است. یکی از نقاط اصلی اختلاف، حمله یا عدم حمله به زیرساختهای نفتی ایران بود؛ طرحی که با مخالفت جدی رون درمر، چهره کلیدی کابینه نتانیاهو، مواجه شد. درمر بر این باور بود که واکنش تهران میتواند هرگونه اقدام مستقیم آمریکا علیه ایران را عملاً غیرممکن سازد.
تحلیلها و گزارشهای متعدد نشان میدهد که اسرائیل از متهمشدن به مسئولیت افزایش شدید قیمت نفت، بهویژه از سوی واشنگتن، نگران بود. در همین حال، دونالد ترامپ تحت تأثیر مجموعهای از نشانههای تنش در خلیج فارس، از جمله اختلالات گسترده GPS و برخورد نفتکشها، به ارزیابیهای جامعه اطلاعاتی آمریکا درباره احتمال مینریزی ایران توجه کرد و تصمیم گرفت ایالات متحده را از ورود به درگیری مستقیم بازدارد. این تصمیمات نشاندهنده تأثیرات عمیق اقتصادی و ژئوپلیتیکی است که میتواند بر قیمت نفت و ثبات بازارهای جهانی اثر بگذارد.
در شرایطی که تنگه هرمز به عنوان یکی از مهمترین گذرگاههای نفتی جهان، در مرکز توجه قرار دارد، هرگونه تنش در این منطقه میتواند پیامدهای اقتصادی گستردهای به دنبال داشته باشد. تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که افزایش قیمت نفت به بیش از صد دلار در هر بشکه میتواند به تورم جهانی دامن بزند و رشد اقتصادی کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، تصمیمات استراتژیک در این منطقه نه تنها بر امنیت منطقهای، بلکه بر اقتصاد جهانی نیز تأثیرگذار است.
در نهایت، این وضعیت پیچیده اقتصادی و ژئوپلیتیکی نشان میدهد که تصمیمگیریهای دقیق و حسابشده در مواجهه با تنشهای منطقهای، اهمیت فراوانی دارد. با توجه به نقش حیاتی تنگه هرمز در بازار نفت جهانی، هرگونه اقدام نسنجیده میتواند پیامدهای اقتصادی و سیاسی گستردهای به همراه داشته باشد. از این رو، تحلیلگران بر لزوم اتخاذ رویکردی متوازن و استراتژیک توسط تمامی طرفهای درگیر تأکید میکنند.




