استراتژی «تحمیل هزینه»؛ آیا میتواند به پایان جنگ اوکراین بینجامد؟

مذاکرات اخیر ترامپ با رهبران روسیه و اوکراین برای پایان جنگ اوکراین بینتیجه بوده است. استراتژی تحمیل هزینه بر روسیه، تنها پیشروی آن را کند کرده و نیاز به رویکردهای جدید و تقویت فشارهای اقتصادی و نظامی برای دستیابی به صلح وجود دارد.
به نقل از خبرگزاری دنیای اقتصاد، در پی مذاکرات اخیر میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، و رهبران روسیه و اوکراین، ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی، تلاشها برای پایان دادن به جنگ اوکراین بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. ترامپ که مدتهاست به دنبال پایان سریع این مناقشه بوده، از عدم پیشرفت مذاکرات ابراز نارضایتی کرده است. اما آیا اقدامات کنونی میتواند به تنهایی به این هدف دست یابد؟
با آغاز حمله گسترده روسیه به اوکراین در بهمن ۱۴۰۰، ایالات متحده و متحدانش راهبردی را اتخاذ کردند که هدف آن اعمال فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر روسیه بود. این استراتژی که به «تحمیل هزینه» شهرت یافته، به دنبال آن است که کرملین را وادار به پذیرش شرایط صلح اوکراین کند. در تئوری، این رویکرد منطقی به نظر میرسد، اما در عمل تنها موفق به کند کردن پیشروی روسیه شده و نتوانسته ولادیمیر پوتین را به پایان دادن به تجاوزش ترغیب کند.
علیرغم تحریمهای گسترده و ارسال تجهیزات نظامی پیشرفته به اوکراین، از جمله پهپادها، روسیه همچنان به مقاومت خود ادامه داده و بخشهای بیشتری از خاک اوکراین را نسبت به سه سال پیش تحت کنترل دارد. با ورود به بهمنماه، جنگ وارد پنجمین سال خود میشود و همچنان چشمانداز روشنی برای پایان آن دیده نمیشود. این مسأله نشان میدهد که تنها تحمیل هزینه بر روسیه برای دستیابی به صلح کافی نبوده و نیاز به رویکردهای جدید و نوآورانهتری وجود دارد.
با توجه به روند فعلی و تحلیلهای اقتصادی، به نظر میرسد که استراتژیهای فعلی نیازمند بازنگری و تقویت هستند. افزایش فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک، همراه با تلاشهای بیشتر برای تقویت توان نظامی اوکراین، میتواند به تغییر معادلات منجر شود. در نهایت، این سوال باقی میماند که آیا جامعه بینالمللی میتواند به راهحلی پایدار و موثر برای این بحران دست یابد یا خیر.




