نقش سیاستهای گذشته در تحریمهای امروز ایران

تحریمهای کنونی علیه ایران نتیجه سیاستهای هستهای دولت احمدینژاد و رویکرد سختگیرانه سعید جلیلی است که به افزایش تنشها و تحریمها منجر شد. بررسی تاریخچه نشان میدهد که سیاستهای مدبرانه و دیپلماسی برای مواجهه با چالشهای بینالمللی ضروری است.
به نقل از خبرگزاری اقتصاد آنلاین، در بررسی تحریمهای کنونی علیه ایران، توجه به نقش سیاستمداران گذشته و تصمیمات آنان ضروری است. در این میان، محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین، و سعید جلیلی، مسئول پرونده هستهای در دولت احمدینژاد، به عنوان چهرههای کلیدی مطرح میشوند. این افراد و همفکرانشان در جریان پایداری، فعالشدن مکانیسم ماشه را به عنوان نشانهای از «خسارت محض» بودن برجام معرفی کردهاند. اما آیا این ادعاها با واقعیتهای تاریخی همخوانی دارد؟
پرونده هستهای ایران از اوایل دهه ۱۳۸۰ خورشیدی مطرح شد، زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی نگرانیهایی درباره فعالیتهای اعلامنشده ایران در تأسیسات نطنز و رآکتور اراک ابراز کرد. در پاسخ به این فشارها، دولت محمد خاتمی با پذیرش پروتکل الحاقی به صورت داوطلبانه، تلاش کرد تا از افزایش تنشها جلوگیری کند. این اقدام نشاندهنده رویکردی مبتنی بر مذاکره و همکاری بود که در آن زمان به کاهش موقتی فشارها انجامید.
با آغاز دولت احمدینژاد، تغییراتی در سیاستهای هستهای ایران به وجود آمد که به افزایش تنشها و در نهایت، تحریمهای گستردهتر منجر شد. این سیاستها، که با عدم شفافیت و افزایش فعالیتهای هستهای همراه بود، زمینهساز نگرانیهای بینالمللی و فشارهای بیشتر شد. در این میان، سعید جلیلی به عنوان مذاکرهکننده ارشد هستهای، رویکردی سختگیرانه و کمتر انعطافپذیر اتخاذ کرد که به تعمیق بحران انجامید.
در نهایت، بررسی دقیق تاریخچه پرونده هستهای ایران نشان میدهد که سیاستهای اتخاذ شده در دولتهای گذشته، به ویژه در دوره احمدینژاد، تأثیر مستقیمی بر وضعیت کنونی تحریمها داشته است. این امر تأکیدی بر اهمیت اتخاذ سیاستهای مدبرانه و مبتنی بر دیپلماسی در مواجهه با چالشهای بینالمللی است. با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی کنونی، ضروری است که سیاستمداران با درایت و هوشمندی بیشتری به دنبال راهحلهای پایدار و مؤثر باشند.




