تأثیر روایتهای اقتصادی بر تصمیمگیریهای کلان

به نقل از خبرگزاری دنیای اقتصاد، روایتها در عرصه اقتصاد تنها به عنوان ابزار پیامرسانی عمل نمیکنند؛ بلکه نقشی کلیدی در تصمیمگیریهای اقتصادی ایفا مینمایند. یک روایت بدبینانه و مسری، نظیر «اوضاع امسال بدتر خواهد شد»، میتواند بدون هیچ تغییر…
به نقل از خبرگزاری دنیای اقتصاد، روایتها در عرصه اقتصاد تنها به عنوان ابزار پیامرسانی عمل نمیکنند؛ بلکه نقشی کلیدی در تصمیمگیریهای اقتصادی ایفا مینمایند. یک روایت بدبینانه و مسری، نظیر «اوضاع امسال بدتر خواهد شد»، میتواند بدون هیچ تغییر محسوسی در بنیانهای اقتصادی، روند استخدام و سرمایهگذاری را به تعویق اندازد و در نتیجه، رکود اقتصادی را تشدید کند. در مقابل، روایتی واقعگرایانه و امیدبخش مانند «مسیر دشوار است، اما این سه نشانه حاکی از روشن شدن موتور اقتصاد است»، قادر است این تعلیق را بشکند و به بازگشت اعتماد کمک کند.
تحلیل نوسانات اقتصادی نشان میدهد که شرکتهایی که در گزارشهای خود از زبان خوشبینانهتری استفاده میکنند، در سالهای آتی رشد بیشتری را تجربه مینمایند. این امر نه به دلیل لزوماً قویتر بودن بنیانهای تولیدی و مالی آنان، بلکه به دلیل تأثیر «حالت ذهنی مشترک» بر تصمیمگیریهاست. این حس و حال بهطور گستردهای سرایت میکند؛ ابتدا در میان همکاران و همتایان درون یک صنعت و سپس به لایههای بالاتر و دورتر اقتصادی منتقل میشود.
نقش شرکتهای بزرگ در این میان بسیار حائز اهمیت است. روایتهایی که از دل این بنگاهها بیرون میآید، با قدرت بیشتری در اقتصاد تأثیر میگذارند. این شرکتها در مدل «اقتصاد روایت» به عنوان راهبران فکری عمل کرده و نفوذشان حتی از معیارهای متعارف قدرت بازار نیز فراتر میرود. در چنین فضایی، پیشگوییهای خودتحققبخش رخ میدهد؛ زمانی که انتظارات و پیشبینیها به واقعیت میپیوندند و اقتصاد را به سمت و سوی خاصی هدایت میکنند.
در نهایت، درک و مدیریت صحیح روایتها میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند در دست سیاستگذاران و مدیران اقتصادی قرار گیرد. با بهرهگیری از این ابزار، میتوان مسیر رشد و توسعه اقتصادی را هموارتر ساخت و از تأثیرات منفی روایتهای بدبینانه جلوگیری کرد. این امر نیازمند تحلیل دقیق دادهها و بهرهگیری از بینشهای کارشناسانه است تا بتوان با اطمینان بیشتری به آینده اقتصادی کشور نگریست.




